خانه استارتاپ و سرمایه‌گذاری مصاحبه با کالین آنگل درباره اینکه چرا آی ربات ورشکست شد؟ و شکست معامله آمازون
مصاحبه با کالین آنگل درباره اینکه چرا آی ربات ورشکست شد؟ و شکست معامله آمازون

مصاحبه با کالین آنگل درباره اینکه چرا آی ربات ورشکست شد؟ و شکست معامله آمازون

در این مقاله:

بررسی جامع دلایل فروپاشی شرکت آی ربات و تاثیر موانع قانونی بر سقوط سازنده رومبا که به سوال چرا آی ربات ورشکست شد؟ پاسخ می دهد.

چرا آی ربات ورشکست شد؟ تحلیل جامع عوامل شکست

در ادامه تصویری از برند آی ربات را مشاهده می کنید که نمادی از نوآوری در صنعت رباتیک خانگی است.

تصویری از لوگوی آی ربات یا ربات رومبا، در بحث چرا آی ربات ورشکست شد؟

این تصویر نشان دهنده شرکتی است که زمانی پیشرو بازار بود اما اکنون با چالش های جدی مالی دست و پنجه نرم می کند.

وقتی شرکت آی روبات (iRobot) یکشنبه گذشته اعلام ورشکستگی کرد (فصل 11)، دوران یکی از محبوب ترین شرکت های رباتیک آمریکا به سر رسید. سازنده رومبا که از زمان عرضه اش در سال 1381 بیش از 50 میلیون ربات فروخته بود، 35 سال از تجربه های نزدیک به نابودی و چالش های فنی جان سالم به در برده بود، اما در نهایت با چیزی که کالین انگل، بنیان گذارش، آن را مخالفت های نظارتی «قابل اجتناب» می نامد، از پا درآمد. در این مقاله بررسی می کنیم که چرا آی ربات ورشکست شد؟

این فروپاشی به دنبال تصمیم آمازون در دی ماه 1402 برای لغو قرارداد 1.7 میلیارد دلاری خرید آی روبات، بعد از 18 ماه تحقیق توسط FTC (کمیسیون تجارت فدرال) و رگولاتورهای اروپایی اتفاق افتاد. در این گفتگوی صریح، انگل درباره فرآیندی که آن را عمیقا ناامیدکننده توصیف می کند، پیام نگران کننده ای که این اتفاق برای کارآفرینان دارد و عزمش برای شروع یک سرمایه گذاری جدید در زمینه ربات های مصرف کننده صحبت می کند.

این مصاحبه برای کوتاهی و وضوح بیشتر ویرایش شده است.

نقش رگولاتورها در ورشکستگی آی ربات؛ چرا آی ربات ورشکست شد؟

کالین انگل، بنیان گذار آی روبات، ورشکستگی شرکتش را «قابل اجتناب» و یک «تراژدی برای مصرف کنندگان» نامید. او معتقد است که رگولاتورها در جلوگیری از خرید آمازون اشتباه کردند.

فکر می کنم درس واقعی در مورد نقش FTC و کمیسیون اروپا وجود دارد. هدف، البته، جلوگیری از سوءاستفاده هایی است که می تواند در انحصارها رخ دهد و با هدف محافظت از حق انتخاب مصرف کننده و حمایت از نوآوری است.

اتفاقی که افتاد این بود که آی روبات و آمازون با هدف صریح ایجاد نوآوری بیشتر و انتخاب های بیشتر برای مصرف کننده با هم متحد شدند، آن هم در زمانی که مسیر آی روبات صادقانه با چند سال قبل متفاوت بود. در اتحادیه اروپا، ما 12 درصد سهم بازار داشتیم [اما در حال کاهش بود] در حالی که رقیب شماره یک فقط سه سال بود که در بازار حضور داشت؛ که این تقریبا تعریف یک بازار پرجنب وجوش و پویاست. در ایالات متحده هم سهم بازار آی ربات بالاتر بود، اما در حال کاهش بود و چندین رقیب در حال رشد بودند که نوآوری های خارجی را به بازار می آوردند.

این معامله باید خیلی راحت تایید می شد. باید سه یا چهار هفته تحقیق طول می کشید. چیزی که در عوض اتفاق افتاد، یک سال و نیم بلاتکلیفی بود که تاثیر بسیار چالش برانگیزی بر توانایی اداره شرکت گذاشت و در نهایت باعث شد خرید مسدود شود.

چالش های 18 ماهه بلاتکلیفی و پیامدهای آن

مقدار پول و زمانی که صرف شد غیرقابل توصیف است. تعجب نمی کنم اگر بیش از 100,000 سند ایجاد و تحویل داده شده باشد. آی روبات بخش قابل توجهی از درآمدهای اختیاری خود را برای برآورده کردن الزاماتی که همراه با انجام معامله بود، سرمایه گذاری کرد.

آمازون نیز مجبور شد چندین و چند برابر آن را سرمایه گذاری کند. یک تیم کامل، شامل کارمندان داخلی و خارجی، وکیل ها و اقتصاددان ها تلاش می کردند تا به روش های مختلف نشان دهند که این خرید قرار نیست یک وضعیت انحصاری ایجاد کند، چرا که به نظر می رسید صدای آنها به جایی نمی رسید. این فرآیند طولانی و پرهزینه، فشار زیادی بر آی ربات وارد آورد و به عاملی کلیدی در اینکه چرا آی ربات ورشکست شد تبدیل گشت.

18 ماه تمام، فعالیت های روزانه مرتبط با این موضوع وجود داشت. شاید گویاترین بخش این بود که وقتی داشتم به عنوان بخشی از بازجویی شهادت می دادم، فرصتی پیدا کردم تا در راهروهای FTC قدم بزنم. بازرسان روی در اتاق هایشان پرینت هایی از معامله های مسدود شده را چسبانده بودند، مثل جام های قهرمانی.

جام قهرمانی؟

برای من به عنوان کارآفرینی که این کار را به معنای واقعی کلمه در پذیرایی خانه ام شروع کردم و شش سال و نیم را بدون پول کافی در بانک گذراندم تا بتوانم حقوق بچه ها را بدهم و در نهایت موفق شدم، این خیلی اشتباه به نظر می رسید.

اینجا آژانسی است که ماموریت اعلام شده اش محافظت از منافع مصرف کننده و کمک به اقتصاد ایالات متحده است، اما هر بار که مانع یک ادغام و تملک (M&A) می شوند، آن را به عنوان پیروزی جشن می گیرند؛ در حالی که این کار به شکلی واقعی، محرک اصلی خلق ارزش برای اقتصاد نوآورانه است. انگل معتقد است که چنین سیاست هایی به اقتصاد آسیب می رساند و به درک اینکه چرا آی ربات ورشکست شد، کمک می کند.

من با این دید وارد بازجویی شدم که انگار دارم با یک دوست صحبت می کنم. با خودم می گفتم: «ببینید، ما مسلما در موقعیت قوی ای نیستیم و این یک فرصت عالی برای ماست. آیا برای ما خوشحال نیستید؟» شاید این نگاه ساده لوحانه من بود، اما این استقبالی نبود که از من شد. برخورد آن ها این بود که: «چرا اصلا باید اجازه دهیم این کار را بکنند؟» و جوابش این است: چون برای مصرف کننده خوب است چون باعث تسریع نوآوری می شود.

پیامدهای نظارتی؛ چرا آی ربات ورشکست شد و آینده کارآفرینان چه می شود؟

فکر می کنید اتفاقی که اینجا افتاد، محاسبات کارآفرینان استارت آپ را که خرید توسط شرکت های بزرگ را استراتژی خروج خود می بینند، چطور تغییر می دهد؟ آیا فکر می کنید در دنیایی هستیم که شرکت های تکنولوژی آمریکایی نمی توانند از طریق ادغام و تملک مقیاس بگیرند؟

ریسک اثر دلسردکننده ای دارد. اگر کارآفرین باشید، تنها گزینه تان این است که امیدوار باشید این اتفاق دوباره نیفتد. دلیل اینکه من و شما داریم صحبت می کنیم این است که امیدوارم با حرف هایم احتمال تکرار آن را کمتر کنم.

من یک شرکت جدید تاسیس کرده ام و دیدگاه من نسبت به استراتژی خروج و حتی استراتژی تجاری سازی تحت تاثیر تجربه هایی است که در آی روبات داشتم. چطور می تواند نباشد؟ آن سابقه ریسک تکرار شدن را ایجاد می کند.

فقط از طریق تجربیات مثبت است که شروع می کنیم به کاهش نگرانی در مورد اینکه آیا خروج هایی که به آن ها وابسته ام یا به عنوان یک سرمایه گذار خطرپذیر، خروج هایی که با فرض وقوعشان سرمایه گذاری می کنم واقعا محقق خواهند شد یا نه. این ریسک در تمایل به سرمایه گذاری، ارزش گذاری معاملات و نرخ تشکیل شرکت های جدید لحاظ می شود؛ موضوعی که حتی در بحث سرمایه گذاری در استارتاپ های هوش مصنوعی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. این وضعیت دلسردکننده، ریسک سرمایه گذاری را بالا می برد و پرسش های جدی درباره آینده شرکت های نوپا ایجاد می کند. این تجربه ای است که به خوبی نشان می دهد چرا آی ربات ورشکست شد و چه پیامدهایی برای اکوسیستم کارآفرینی دارد.

سخت است بگوییم به خاطر این پیام نگران کننده، چند درصد استارت آپ ها یا خروج های کارآفرینانه کمتر شده، اما قطعا کمکی نکرده است. کارآفرینان به هر حمایتی که ما به عنوان یک کشور می توانیم فراهم کنیم، نیاز دارند. این یک مسیر ناهموار است. وقتی واقعا به نتیجه می رسد، باید جشنی برپا شود. FTC آنجاست تا به عنوان یک محافظ در برابر نمونه های واقعی از زیاده روی ها عمل کند. من به تعادل و کنترل قدرت اعتقاد زیادی دارم. اما وقتی اوضاع از تعادل خارج شود، کشور آسیب می بیند.

مسیر پرفراز و نشیب آی ربات قبل از ورشکستگی

کالین انگل به سفری آی روبات اشاره می کند و اینکه رومبا تا 12 سال بعد از تاسیس شرکت عرضه نشد. او از آن روزهای اول آی روبات می گوید.

آی روبات گروهی از آدم ها در یک آزمایشگاه دانشگاهی بود که می گفتند: «به ما وعده ربات داده شده بود. پس ربات ها کجا هستند؟» اگر قرار بود از اینکه ربات هایی که به ما وعده داده شده بود را نداریم عصبانی باشم، باید کاری برایش می کردم. اگر نه ما، پس کی؟ اگر نه الان، پس کی؟

یکی از بنیان گذاران، استادم راد بروکس، پیشگام یک فناوری هوش مصنوعی بود که اجازه می داد هوش ماشینی در رباتیک کم هزینه تعبیه شود. ماموریت شرکت این بود که چیزهای باحال بسازد، محصولی عالی ارائه دهد، خوش بگذراند، پول دربیاورد و دنیا را تغییر دهد.

اولین بیزنس پلن ما «ماموریت خصوصی به ماه و فروش حق پخش فیلم آن» بود. شاید ما اولین شرکتی بودیم که در انجام دقیقا همین کار شکست خوردیم. اما فناوری ای که توسعه دادیم منجر به اضافاتی در ماموریت رهیاب مریخ (Mars Pathfinder) شد نام من روی مریخ است. ما ربات هایی ساختیم که بعد از فاجعه «دیپ واتر هورایزن» به خلیج مکزیک رفتند.

ما «پاک بات» (PackBot) را ساختیم که اولین رباتی بود که در یک ماموریت رزمی برای ارتش ایالات متحده به کار گرفته شد، به غارهای افغانستان رفت و تبدیل به روش اصلی خنثی سازی بمب های کنار جاده ای شد. برای ما کارت پستال می فرستادند: «شما امروز جان مرا نجات دادید.»

وقتی فاجعه فوکوشیما رخ داد، ما ربات هایی به ارزش نیم میلیون دلار به ژاپن اهدا کردیم. شش نفر را برای آموزش کارکنان شرکت برق توکیو فرستادیم. آن ربات ها اولین هایی بودند که وارد درهای رآکتور شدند، سطح تشعشعات را نقشه برداری کردند.

آنها مسیری را پیدا کردند که یک کارمند بتواند بدود، به اتاق کنترل برسد، یک دقیقه و نیم کار کند، بدود و برگردد و فقط به اندازه دوز مجاز کل عمرش تشعشع دریافت کند. ما به خاطر فراهم کردن امکان خاموش کردن رآکتور مورد تحسین قرار گرفتیم.

و بعد در سال دوازدهم، رومبا؟

من تیمی داشتم که روی اسباب بازی ها کار می کردند و یکی از بچه ها گفت: «کالین، فکر می کنم وقتش رسیده که بتوانیم این کار را بکنیم. بالاخره می توانیم جاروبرقی را بسازیم.» گفتم: «خیلی خب، این 15,000 دلار. دو هفته وقت دارید. ببینید چه کار می توانید بکنید.»

دو هفته بعد برگشتند و گفتند: «هی، بد نیست. شاید خبری باشد.» ما هر طور بود کمی پول پیدا کردیم تا این ها را بسازیم. یک سال و نیم بعد، هیئت مدیره ام را متقاعد کردم که می توانیم 10,000 عدد از این ربات ها بسازیم و آن ها را عرضه کردیم.

واقعا رسانه ها بودند که داستان را پررنگ کردند. ما پولی برای بازاریابی نداشتیم. خبرنگاران مجذوب شده بودند چون ما تمایل داشتیم کارهای جالبی انجام دهیم که واقعی بودند، و آن ها باورشان نمی شد که جارو کشیدن رباتیک واقعا ممکن باشد. [واکنش ها این طور بود:] «خدای من، واقعا کار می کند.» ما در سه ماه اول 70,000 ربات فروختیم. بعد سال بعد تقریبا ورشکست شدیم.

چون نمی توانستید تقاضا را پاسخ دهید؟

چون گند زدیم. مطبوعات این تقاضای اولیه عظیم را ایجاد کردند 70,000 ربات. پس سال بعد قرار شد چهار برابر آن را تولید کنیم. 300,000 ربات ساختیم. حتی یک تبلیغ تلویزیونی هم درست کردیم، اما ما یک مشت مهندس عشقِ تکنولوژی بودیم، برای همین کاملا شکست خورد.

بعد از دوشنبه سایبری (Cyber Monday)، با 250,000 ربات در انبار نشسته بودیم و فکر می کردیم: «وای خدای من، دنیا به آخر رسید.»

بعد یک اتفاق خوب افتاد. مسئول وب سایت ما گفت: «چرا فروش دیروز چهار برابر شد؟» ما هیچ کاری نکرده بودیم. اتفاقی که افتاده بود این بود که شرکت پپسی پخش یک تبلیغ تلویزیونی با بازی دیو شپل را شروع کرده بود.

او وارد این خانه زیبا می شود، یک چیپس برمی دارد و یک رومبا بیرون می آید. او می گوید: «یک جاروبرقی!» چیپس را زمین می اندازد، جاروبرقی آن را می خورد و بعد او را تعقیب می کند. شلوارش کنده می شود.

او با لباس زیر می ایستد. یک زن زیبا ظاهر می شود و او می گوید: «جاروبرقی تان شلوار من را خورد.» ما 250,000 ربات را در دو هفته فروختیم و فهمیدیم که هیچ چیز از بازاریابی نمی دانیم.

واو! روحتان هم خبر نداشت که پپسی دارد محصول شما را در تبلیغش استفاده می کند؟

اصلا خبر نداشتیم. وحشتناک بود. شما برای مدتی طولانی سعی می کنید کار خوب انجام دهید و بارها شکست می خورید، و بعد گاهی یک اتفاق خوب می افتد. می شود گفت به خاطر آن لحظه دیوانه وار، ما الان ربات داریم.

وقتی به این فکر می کنیم که این سفر چقدر شکننده است گربه هایی که سوار رومبا می شدند بخش بزرگی از دلیل موفقیت ما بودند. آیا این منطقی است؟ نه، اصلا. اما ما قطعا انتظار ده ها میلیارد بازدید از گربه های سوار بر رومبا را نداشتیم.

درس هایی از رقابت و فناوری؛ نگاهی به عوامل داخلی که منجر به این شد که چرا آی ربات ورشکست شد

در مقطعی شروع کردید به دیدن رقبای چینی مثل Roborock و Ecovacs که سال ها قبل از آی ربات از ناوبری لیدار (Lidar) استفاده می کردند. چرا برای این مدت طولانی روی ناوبری مبتنی بر بینایی (Vision-based) پافشاری کردید؟

ما آگاهانه روی ربات لیزر نگذاشتیم. ما دهه ها پیش این فناوری را داشتیم چون این یک فناوری بن بست است. تحت هدایت استراتژیک من، قرار بود هر پنی از هزینه ها را روی سیستم ناوبری مبتنی بر بینایی و درک موقعیت سرمایه گذاری کنیم. تسلای شما لیزر ندارد. کاملا مبتنی بر بینایی است. حداقل ایلان ماسک با من موافق است.

برنامه استراتژیک ما این بود که رومبا بسیار فراتر از یک جاروبرقی در خانه باشد. برای انجام این کار، باید درک بیشتری داشته باشد. لیزرها فناوری پیشرفته ای نیستند دهه هاست که وجود دارند. آن ها یک راه حل سریع برای بخشی از مشکلاتی هستند که یک ربات خانگی باید از پس آن ها بربیاید. یک لیزر هرگز به شما نمی گوید که آیا واقعا کف زمین را تمیز کرده اید یا نه.

کاملا درست است که رقبای چینی با قیمت های پایین تری وارد می شدند. ما در ساخت یک ربات دو-در-یک دیر عمل کردیم و از بازار چین محروم بودیم. این عوامل، از جمله رقابت شدید و تاخیر در پذیرش فناوری های جدید، به طور مستقیم به این مسئله مرتبط هستند که چرا آی ربات ورشکست شد.

درس هایی از شکست آی ربات؛ چرا آی ربات ورشکست شد و چه می توان آموخت؟

چه درس هایی از تجربه آی روبات دارید که با دیگر کارآفرینان رباتیک به اشتراک بگذارید؟

اولین چیزی که به همه کارآفرینان رباتیک می گویم این است: مطمئن شوید که بازار خود را می شناسید تا چیزی بسازید که ارزشی بیش از هزینه تولیدش ایجاد کند. ربات ها آنقدر هیجان انگیز و جذاب هستند که خیلی راحت می توانید خودتان را متقاعد کنید که دارید کاری انجام می دهید که دنیا را تغییر می دهد، اگر فقط مصرف کنندگان آنقدر باهوش باشند که متوجهش شوند. این معادله خیلی سختی است.

فناوری در فضای رباتیک اغلب بسیار جلوتر از بیزنس پلن هایی است که می توانند از آن بهره ببرند. یکی از تله ها این است که به رباتیک به عنوان یک «چیز» نگاه کنید، نه به عنوان یک جعبه ابزار. به محض اینکه بگویید «من می خواهم یک ربات بسازم» و بروید سراغ ساختن یک ربات انسان نما آیا واقعا این کار را می کنید چون مشکلی را که می خواهید حل کنید درک کرده اید، یا فقط عاشق ساختن آن «چیز» شده اید؟

وقتی من آی روبات را شروع کردم، تصور بر این بود که ربات ها با ساختن انسان نماهایی که جاروبرقی های ایستاده را هل می دهند، زمین را جارو خواهند کرد. وقتی برای اولین بار رومبا را ساختیم، از مردم می پرسیدیم: «آیا این یک ربات است؟» مردم می گفتند: «نه، این ربات نیست. ربات دست و پا و سر دارد.» با این حال، رومبا در آن زمان 10,000 برابر کمتر از یک انسان نما که جاروبرقی هل می دهد، هزینه داشت.

چallenge کارآفرینی، عبور از فضای رمانتیک و عاشق فناوری شدن، و رسیدن به کاربردی است که سعی در حل آن دارید. مصرف کننده و مشکلی که می خواهید حل کنید را بشناسید چون رباتیک پیچیده و گران است و انرژی زیادی برای درست انجام دادنش لازم است. این نگاه به مسائل است که به درک بهتر اینکه چرا آی ربات ورشکست شد کمک می کند.

آینده کالین انگل پس از ورشکستگی آی ربات

اشاره کردید که یک شرکت جدید تاسیس کرده اید. در مورد آن چه چیزی می توانید به من بگویید؟

ما در حالت مخفی هستیم، اما یک سرنخ کلی به شما می دهم. این شرکت در ارتباط با مصرف کننده است. ما واقعا به این واقعیت نگاه می کنیم که اکثر کارهایی که ربات ها می توانند برای رفع نیازهای برجسته انجام دهند، مستلزم تعامل ما با دیگران است.

پس چطور رباتی بسازیم که واقعا پیچیدگی احساسی کافی داشته باشد نه در سطح انسان، بلکه به اندازه ای که یک شخصیت همراه پایدار ایجاد کند که در طول زمان منطقی به نظر برسد و از آن برای کاربردهای مرتبط با سلامت و تندرستی استفاده کند؟

فوق العاده خواهد بود. من خیلی برایش هیجان زده هستم. داشتن فرصتی برای استفاده از این جعبه ابزار جدید و ادامه مسیرم برای ساخت ربات هایی که به ما وعده داده شده بود، به من اشتیاق و انرژی داده است. این شور و شوق، نقطه مقابل این سوال است که چرا آی ربات ورشکست شد، بلکه انگیزه ای برای آینده است. من واقعا نسبت به آن دانشجوی فارغ التحصیلی که می گفت «وای خدای من، به ما وعده ربات داده شده و ما هنوز آن هایی را که من می خواهم نداریم»، تغییر زیادی نکرده ام. من 30 سال را صرف تمرکز روی ساخت بهترین ربات نظافت کف در جهان کردم و حالا فرصتی دارم تا کار دیگری انجام دهم.

داستان آی ربات و کالین انگل یادآور این نکته است که در دنیای تکنولوژی، مرز بین موفقیت درخشان و شکست کامل بسیار باریک است. در حالی که نوآوری و دیدگاه های جسورانه برای شروع یک حرکت لازم است، بقای بلندمدت نیازمند انعطاف در برابر فشارهای نظارتی و تغییرات سریع اکوسیستم استارت آپی است. آینده کالین انگل نشان می دهد که روحیه کارآفرینی حتی پس از چنین ضربات سنگینی همچنان زنده می ماند و به دنبال حل چالش های جدید بشر است.

‘It felt so wrong’: Colin Angle on iRobot, the FTC, and the Amazon deal that never was

نویسنده:
تاریخ بروزرسانی: دسامبر 21, 2025
چقدر از این مقاله رضایت داشتید؟
good عالی
mid متوسط
bad ضعیف

دیدگاه شما